آروزهای بزرگ - ریاضیات
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ریاضیات
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

همه درصف ایستاده بودند و به نوبت آرزوهایشان را می گفتند...

بعضی ها آرزوهای خیلی بزرگی داشتند و بعضی ها هم آرزوهای بسیار کوچک و پست !

نوبت به او رسید ، از او پرسیدند: چه آرزویی داری؟

گفت : می خواهم همیشه به دیگران یاد بدهم ، بی آنکه مدعی دانستن و دانایی باشم.

پذیرفته شد! گفتند : چشمانت را ببند و چشمانش را بست...

وقتی چشمانش را باز کرد، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ در آمده است !

با خود اندیشید: حتما اشتباهی رخ داده، من که این را نخواسته بودم ؟!!

سالها گذشت... روزی داغی اره را بر روی کمر خود حس کرد !

بازاندیشید : عمر به پایان رسید و من بهره خویش را از زندگی نگرفتم ...!

با فریادی غمبار سقوط کرد...

نفهمید چه مدت خواب بود یا بیهوش!

با صدایی غریب؛ که از روی تنش بلند می شد؛ به هوش آمد !

تخته سیاهی بر دیوار کلاسی شده بود ... 


[ سه شنبه 91/12/22 ] [ 1:9 عصر ] [ محمد رضا جبین پور ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

در هر چیز از جمله یک نظریه ریاضی زیبایی را میتوان درک کرد اما نمی توان توضیح داد.
امکانات وب


بازدید امروز: 76
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 290443