دوستت دارم پريشان، شانه ميخواهي چه کار؟
دام بگذاري اسيرم، دانه ميخواهي چه کار؟
شرم را بگذار و يک آغوش در من گريه کن
گريه کن پس شانه ي مردانه مي خواهي چه کار؟
————————————————————
ميان باز ها يک باز تنهاست / در اوج قله بي آواز تنهاست
کبوتر با کبوتر هم غريبست / “کبوتر با کبوتر، باز تنهاست” …
صفاي باطنت را دوست دارم / کلام و ظاهرت را دوست دارم
تو گرچه دوري از من اي عزيزم / وفاي حاضرت را دوست دارم
دانستن مصلحت و تشخيص سود از زيان، مطلوب و خواسته هر انسان عاقلي است. فهميدن مصلحت و صلاح كار خيلي اهميت دارد. چرا كه گاهي اشتباه در تشخيص مصلحت ممكن است دنيا و آخرت كسي را به باد دهد و او را بيچاره كند.
براي ادامه مطلب و دانستن راه تشخيص مصلحت به آدرس:
http://serat.mihanblog.com/post/269
مراجعه و با نظرهاي زيبا و سازنده خود ما را در ارائه مطالب مفيد ياري نماييد.